عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

بهترين هديه خدا به مامان و بابا

اولين مطلب

به نام خدا من ، مبينا مختاري عسل بابا و مامانم ، دختر يكي دونه‌ي آخرين پسر و دختر خانواده مختاري و اميني ام و دقيقاً 30 سال و 30 روز و 30 دقيقه از بابام و 29 سال و 6 ماه و بيست و هفت روز ( ساعتشم نمي دونيم )از مامانم كوچيكترم. من تو يه روز خوب خدا تو بيمارستان خصوصي نور نجات توسط خانم دكتر خوب و مهربون خانم دكتر رقيه بامداد اولين كتك عمرم رو خوردم ، آيييييي چه دردي هم داشت ، خيلي گريه كردم ولي خوب نفس راحتي كشيدم اومدم تو اين دنيا . يكي از شگفتيهاي من اين بود كه از همون لحظه اول چشماي خوشكلم باز بود و حدود بيست سانتي متري خودمو مي‌ديدم ! ( بابام ميگه ) آخه ميدونين چون بابا و مامانم از همون اول اول خودشون كاراهاي خودشونو انجا...
28 ارديبهشت 1389