پنج سالم شد
دوستان سلاااااااااااااااااااام
بازم تولدم شد ، جشن و سرور و بزن بکوب
بادکنک و کیک و کادوووووووووووووو
پنج سالم شد ؛ پنج سااااااااااال
ایندفعه تولدم رو خونه حاج آقاجونم ـ پدر بزرگ « بابای باباجونم»ـ گرفتیم و جانوم خالی خیلی خوش گذشت .
خیلی وقت بود که به مامانی می گفتم که کااااااش یه خونه اسباب بازی داشتم که میشد باهاش خونه بازی بکنم و .... که امروز باباجون این آرزوی منو برآورده کرد از فرط هیجان کم مونده بود بال در بیارم وااااای باباجونخیلی ممنونم
این عکس منو آقاجونمه
اینم کادوی خونه اسباب بازیمه
اینم عکس کیک تولدم با پشت صحنه کادوم ؛ کیک تولدم خیلی خوشگل بود یه تنه درخت بود که روش دوتا پرنده سفید خوشگل نشسته بودن و وسطشون لونه شون بود و توش چندتا تخم کوچیک داشتن واقعاً زیبا بود ولی متأسفانه من طاقت نیاوردم و پرنده هاش رو دستم خراب کردم!!!
اینم که آخر ماجراااااااس